شصت و سومین زادروز هانس زیمر: مسیح موسیقی - سبزوار امروز

روزی را در خاطر دارم که شیرشاه را در کودکی می دیدم و بیش از انیمیشن، موسیقی آن بود که برایم اعجاب آور بود. نوایی از سرزمین های آفریقا که ناشناخته و حماسی بود و در همان عالم کودکی، جاهایی از آن اشک م را سرازیر کرد. عظیم که شدم، فهمیدم نت ها، بلدند سوای رنگ و جنسیت و دین و زبان، با آدمی حرف بزنند و آهنگسازان، به زبان تمام جهان سخن می گویند.

و گلادیاتور که ابتدای نوجوانی و غلیان احساسات ش دیدم، و هنوز آن موسیقی برای من، همان است که روز نخست شنیدم. جریانی از شور و روح تاریخ که از گوشم در تمام تنم منتشر می گردد و جهان، دردها و شادی های ش در برابر سلحشوریِ اندوهگین این مجموعه باشکوه، مبدل به ماسه های ریزی می گردد که با باد ملایمی پراکنده می گردد.

موسیقی زیمر در فیلم آخرین سامورایی، تمام داستان زندگی من است. دور از تمام خاطرات، گرگ و میش صبح، میان جنگلی مرطوب از شبنم صبحگاه به مراقبه نشسته ای که نخستین پرتوهای صبح جهان را روشن می نماید. مرگ و غم تمام اهمیت خود را در برابر این ثانیه ها می بازند. با خود می گویی این لحظه ها را همواره جایی از قلبم نگاه می دارم، به بهای تمام درک نشدن ها و خشونت های زندگی با من، اما از باورم دست نخواهم کشید.

مجموعه شوالیه تاریکی و مفهوم عمیقی از تردید برای ایستادگی تا جنگیدن برای آزادی. از مرگ امیدواری در جامعه تا از نو زاده شدنش و آن لحظه که می دانی قهرمان می تواند هرکسی باشد. حتی مردی که کتش را روی شانه پسرکی می اندازد تا او بداند جهان به آخر نرسیده!

اینسپشن و اینتراستلار: به گمانم جهان مدیون زیمر و نولان است که ژانر علمی - تخیلی را برای همواره با مفهومی که در این فیلم ها منتشر کردند، تغییر دادند. چطور ممکن است کسی بر زمان غلبه کند و مفهوم بی زمانی در فضا و رؤیا را تجسم دهد؟!

و زیمر، این معجزه را هم نموده. جنون جک اسپارو و شیطنتش را با تخیل و حماسه مخلوط نموده و دزدان دریایی کارائیب را ساخته.

هانس زیمر مسیح منجی موسیقی است. او بارها قلبم را منفجر نموده و باز زنده ام ساخته. می دانم که باز می میراندم و زنده ام می نماید. چون بلد است هر مفهومی را در متافیزیکی ترین ابعاد،به روایت نت هایش دربیاورد. باید به جهانی که هانس زیمر را دارد، امیدوار ماند.